مدح و شهادت امام محمد باقر علیهالسلام
شروع زندگیاش طعم قتل و غارت داشت هـزار خاطـره از تلـخی اسارت داشت تنـور داغ دلـش را کـسی نـمیفـهـمـید اگر چه مجلس درسش بسی حرارت داشت به حکم صبر و تقیه خموش و ساکت بود ولی به جای خودش جرأت و جسارت داشت هم از غـریبه هم از آشنا دلـش پُـر بود همیشه شکوه از این شیوۀ صدارت داشت برای گـفـتن یک یا حـسین در ذهـنـش هزار و نهصد و پنجاه و یک عبارت داشت به وقت دیدن تیر و کمان دلش میریخت اگر چه در زدن طعمهاش مهارت داشت به یاد یک سـفـر اربـعـیـن کـودکیاش همیشه مرغ دلش حسرت زیارت داشت |